درباره ما
یاران شتاب کنید...گویند قافله ای در راه است که گنهکاران را در آن راهی نیست، آری گنهکاران را راهی نیست، اما پشیمانان را می پذیرند. (شهید سید مرتضی آوینی) لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
|
29- مىخواستم نظر کلّى شما را در مورد شوراهاى دانشجویى و شوراهاى صنفى بدانم؟ 29 29- مىخواستم نظر کلّى شما را در مورد شوراهاى دانشجویى و شوراهاى صنفى بدانم؟ یک حرف دیگرى وجود دارد و آن اینکه اساتید در ادارهى دانشگاه نقش داشته باشند. این باز یک خرده منطقىتر است؛ لیکن این هم به نظر من به شکل مطلق و کلّى درست نیست. دانشگاه باید به وسیلهى مدیران خودش اداره شود و آن مدیران باید سیاستهاى دستگاهى را که وابسته به آن هستند، حتماً اجرا کنند، تا مسؤولیت مشخّص شود و مسؤولیتها لوث نگردد. الان اگر دانشگاه ما وضع بدى داشته باشد، مسؤولش رئیس دانشگاه است. رئیس دانشگاه اگر این کارِ بدش معلول بدرفتارى یا ضعف خود او نباشد، بلکه معلول برنامهاى باشد که وزارت به او داده، وزیر مسؤول است. وقتى وزیر مسؤول شد، مىشود از وزیر سؤال کرد. اما اگر نه، گروهى آنجا باشند که اینها تحت فرمان وزیر نیستند و اصلاً از مقرّرات وزیر، برنامهى وزیر و وزارت و دولت هیچ دستورى نمىگیرند و هیچ تعهّدى در مقابل آن ندارند، طبعاً نمىشود انسان از کسى سؤال بکند. مجرمى، مسیئى، محسنى وجود نخواهد داشت.البته دانشجویان بعد از درس خواندن، خیلى فعّالیتها در دانشگاه مىتوانند بکنند. بىرودربایستى باید به شما عرض کنم که اگر شما بخواهید درس خواندنتان را فداى این کارهایى بکنید که خیال مىکنید خوب است - حالا یا خوب است، یا خوب هم نیست - بنده هیچ اعتقادى به این کار ندارم. درس، اوّل است. فلسفهى حضور شما در آنجا درس خواندن است. اگر واقعاً دانشجویى درس نخواند، بلاشک بدانید که او مشغول ذمّه است؛ یعنى ذمّهاش مشغول مردم و خدا و همه است! هرکسى که سهمى در ایجاد این دانشگاه دارد، ذمّهاش مشغول به اوست و باید پیش خداى متعال جواب دهد. حالا در دنیا ممکن است کسى یقهى کسى را در اینطور چیزها نگیرد؛ اما در روز قیامت یقیناً سؤال خواهند کرد که چرا درس نخواندى؟! پس، اوّل درس خواندن است. بلاشک درس خواندن همهى وقت دانشجو را نمىگیرد؛ براى او وقتى باقى مىماند که باید این وقت را براى مسائل فکرى، براى مسائل سیاسى - البته سیاستبازى نمىگویم - استفاده کند. کار سیاسى در دانشگاه نباید حالت افراط و تفریط داشته باشد. یک وقت هست که تفریطى وجود دارد؛ اصلاً دانشگاه همینطور مثل یک مرده است! این همه جوان وجود دارند که گاهى در مسائل سیاسى، نه موضعى مىگیرند و نه حرفى مىزنند! بنده در موقعى گفتم خدا لعنت کند کسانى را که دانشگاه را به این طرف سوق مىدهند. یک وقت هم دانشجو را در همهى مسائلى که هیچ ارتباطى با او ندارد - مسائل و مشکلات گوناگونى که مربوط به گروهها و جناحهاست - بیایند وارد کنند؛ از نیروى جوان او استفاده کنند و او را این طرف و آن طرف بکشانند؛ این هم به نظر من افراط است. البته بعضى وقتها مىگویند در دنیا چنین است، در فلان کشور چنان است؛ حالا گیرم که باشد، آیا خیلى خوب است که فرضاً دانشجویان، دانشگاههایشان را تعطیل کنند و درسشان را نخوانند؛ بیایند به سود فلان حزب و فلان جناح، حرکتى را انجام دهند که هیچ بررسى هم نکردهاند که این حرکت درست است یا درست نیست؟ مگر این چیز خوبى است که ما حالا بخواهیم از آن تقلید بکنیم؟! بنابراین، کار سیاسى هم که مىگوییم، یعنى واقعاً قدرت فهم سیاسى و درک سیاسى و تحلیل سیاسى باید در یکایک دانشجویان به وجود آید. پناه بر خدا از آن روزى که کسانى مسؤولیتهایى را در کشور به عهده بگیرند، در حالى که فهم سیاسى ندارند و قادر به تشخیص امواج سیاسى دنیا نیستند! این کار چه موقع باید انجام گیرد؟ در طول زندگى؛ بخصوص در دورهى جوانى. محیط دانشجویى هم محیط خیلى خوبى است؛ محیط گرم و پُرشورى است؛ از این موقعیت باید استفاده شود. گمانم در آن دیدار قبلى این نکته را به شما عرض کردم - اگر هم نگفتم، الان مىگویم - که شما باید کمک کنید که به وسیلهى نشریات شما، دانشجویان قدرت تحلیل پیدا کنند؛ یعنى مسائل سیاسى را بفهمند و اصلاً متوجّه شوند که این موج سیاسى چیست؛ این کسى که الان این اقدام را مىکند، این حرف را مىزند، این حرکت را مىکند، براى چیست؛ یعنى قدرت تحلیل سیاسى پیدا کنند؛ پشت این پردهى ظاهر را مشاهده نمایند. در اوقات فراغت، دانشجویان مسائل علمى و فرهنگى را دنبال کنند. این اردوهایى که هست، بعضى از آنها خیلى خوب است؛ بخصوص شما که الحمدللَّه بچههاى مسلمانى هستید و کم و بیش با مسائل اسلامى، گسترش دیندارى، تقوا و پارسایى در دانشگاهها آشنا هستید؛ این خیلى مهمّ است. شما هرکس که باشید، متعلّق به هر دانشگاهى که باشید، به هر جناح سیاسى و فکرى که وابسته باشید، از تقوا و پارسایى بىنیاز نیستید. این اساس کار است. آدم وقتى باتقوا شد؛ یعنى مراقب خود بود - تقوا معنایش این است دیگر؛ یعنى انسان مراقب اعمال و رفتار خودش باشد که کار نادرست و بىقاعده از او سر نزند - هرکس که باشد، هرطور فکرى که داشته باشد، هرگونه مذاق سیاسىاى که داشته باشد، خطرى ایجاد نمىکند؛ ضربه به جایى نمىزند؛ ویرانى به وجود نمىآورد؛ از او صلاح مىتراود. لذا به نظر من اصل این است که هرچه مىتوانید، خودتان و دیگران را - رفقا، دوستان و آنهایى که نشریهى شما را مىخوانند - باتقوا و متدیّن و پاکنهاد بار آورید. (بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی 1377/12/4 ) نویسنده پناه قرآن در شنبه 89/12/21 | نظر
Web Template By : Samentheme.ir |
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسبها
طراح قالب
|